چكيده
طب ايراني، بر پايهي فلسفه و مباني خاص خود، مجموعهاي از علوم نظري و عملي است كه از سوي حكماي ايراني در قرون مختلف باهدف حفظ سلامت و جهت پيشگيري و درمان بيماريها به كار گرفته ميشده است. طب ايراني در دوره تمدن اسلامي به ويژه سدههاي چهارم تا ششم هجري با ظهور مشاهيري همچون علي بن ربن طبري، محمد بن زكرياي رازي، علي بن عباس اهوازي، شيخالرئيس ابوعلي سينا و حكيم جرجاني به شكوفايي علمي منحصر به فردي رسيد و به پارادايم غالب دانش پزشكي در شرق و غرب تا قرن 17 ميلادي بدل ميشود.
اين پژوهش بر آن است كه طب ايراني را در دو مبحث مباني طب نظري و طب عملي در فرهنگ و تمدن اسلامي تا پايان قرن پنجم هجري مورد بررسي قرار دهد؛ زيرا طب ايراني، مانند طب يوناني، چين و هند در جايگاه يك «مكتب» شناختهشده مطرح نيست و چنين مينمايد كه طب ايران دنباله رو ديگر تمدنهاي طبي بوده است. بر اين اساس، پژوهش حاضر باهدف بررسي مباني نظري و عملي طب ايراني در پي پاسخگويي به سوالاتي است كه: «مباني نظري و عملي طب ايراني چيست و مهمترين مباني و شاخصههاي مكتب طب ايراني چيست؟» براي پاسخگويي به سوال فوق، اين فرضيه به آزمون گذاشته شده است كه: «طب ايراني با دارا بودن مباني نظري و عملي ويژه يك مكتب طبي كامل است». روش انجام اين تحقيق، توصيفي- تحليلي با استناد به منابع اصلي و مطالعات كتابخانهاي بوده است. با توجه به يافتهها و تطبيق آنها با اصول يك مكتب طبي، ميتوان گفت طب ايراني شاخصهها و اصول و مباني يك مكتب طبي مستقل را دارا ميباشد. با وجود اهميت و جايگاه طب ايراني در جامعه بينالملل هنوز پژوهش مستقل در حوزه شناخت طب ايراني به عنوان مكتب انجام نشده است و با انجام چنين مطالعاتي علاوه بر شناساندن مباني طب ايراني در ميان ساير مكاتب طبي، ميتواند گامي در جهت جهاني شدن طب ايراني برداشت.
كليد واژهها: مكتب طبي، مباني نظري، مباني عملي، طب ايراني، تمدن اسلامي.